در باران

داستان نویسی

در باران

داستان نویسی

به نرمی سنگ را با شیشه الفت میتوان

 

داد

در آن ساعت که پای سازگاری در میان

 

باشد

خدایا هر چیزی رو

 که باعث بشه

رو دلامون خط بزنیم

از ما بگیر.

خدایا هر چزی که سبب میشه قلبی رو بشکنیم

از ما بگیر و دوباره برنگردون.

 

عشق اساطیری

یه سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امروز میخوام با هم دیگه در مورد عشق اساطیری به یه نتیجه ای

برسیم.

این فکریه که مدتهاست ذهنمو به خودش مشغول کرده.

کی میتونه بگه :

این روزا عشق اساطیر ی خونش کجاست ؟

اگه دیدینش آدرسشو به منم بدین.

چی شد چطور شد که اینطور شد.

چرا دیگه از لیلی و مجنون تو عصر جدید خبری نیست

شما خبری دارین ؟

اگر کسی رو دوروبرتون دارین که با این عشق ازدواج کردنو

بعد از گذشت چند سال هنوز همون عشق اساطیری رو دارن !

حتما خبرم کند تا از این نا امیدی مطلق در بیام.

اگه متاهلین این وبلاگو میخونند بهم بگند

که گذشت زمان چه تغییری در آنها ایجاد میکنه

که عشق اولیه خوش آبو رنگشون تبخیر میشه؟

 همه خواسته هاشونو بگن .بگن که ما زنا چیکار کنیم تا در نظر

شما مردا طبیعی  و دموده نشیم.

تا همچین که شلوارتون ۲ تا شد فیلتون یاد هندستون نکنه.

تا هی نگید! زن چراغ خونه است چل چراغش خوبه

هی نگید فلان امام۲۰۰۰ زن گفته.

حالا چطور شده که از این همه حسنات و وجنات امام(ع)

شما از زن گرفتنش الگو برداری کردید !!!!!!!!!!! خدا عالمه نمیدونم !

یا این روزا مردا عادت کردن یه دختر آفتاب مهتاب ندیده رو میگرند

میذارنش خونه تا براش آشپزی کنه! رخت بشوره !بچه داری کنه

خودشونم میرن سراغ هزار تا گند کاری دیگه

بد دچار بحرانم!!!!!!!!انقدر که نمدونم چیکا ر کنم .

دیگه به کی میشه اعتماد کرد؟

لطفا جواب سول منو بدید

ما زنها باید چه کار کنیم تا عشق روز اول رو به یه عشق اساطیری

تبدیل کرده و این چند صباح باقی مانده رو زیر پرو بالتون با اسایش

خاطر و امنیت کامل به سر ببریم.؟

لطفا جواب.

همه جواباتون رو در وبلاگم قید مکنم تا با کمک شما دوستان به یه

نتیجه کلی برسیم.